Love

یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام  آرام وسرد گفت:که در طالع شما...  قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست  گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا... با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد! گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه هاآخر شروع کرد به تفسیر فال من... با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا اینجا فقط دو خط موازی نشسته است  یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا انگار بی امان به سرم ضربه میزدند   یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟ Love...ادامه مطلب

چندوقتيه زياد نميام دارم به خودم ياد ميدم كه به خاطراتمون فكر نكنم به بيرون رفتن وحرف زدن وراه رفتن نكاه كردن و پيام دادن و منتظر موندن بغل كردن و ... كار خيلي سخته بيشتر وقتا نشدنيه راهي كه انتخاب كرديم سخته دشواره بعضي جاهاش خنده داره بعضي جاهاش گريه دار البته من بيشتر اين راهو ميشينمو گريه ميكنم براي حرفاي كه بينمون ردو بدل شد شايد هر احساسي ك بينمون بود وجود نداشت فقط داشتيم تظاهر ميكرديم كه و Love...ادامه مطلب

Love...

Love...

از کجای امروز باید شروع کنم نمیدونم اصلا چی دارم مینویسم فقط میخوام بنویسم تاشاید اروم شم  به قول خودت من همچتو قبول کردم باید کنار بیام باهمه چیت ولی این واقعا نمیکنجه تو مخم تو مغزم ....چی بنویسم اخه همه کلماتو قاطی کردم نمیشه از حسم بگم شاید نتونی بفهمی حسم چیه ولی حالم بده بددددددددتصورشم شاید نتونی کنی ک چه جوریم به این میگننرسیدن عشق یه طرفه نه اینکه منو دوستنداشته باشیا نه خب دوست داشتنیه ه Love...ادامه مطلب

Love...

Love...

از کجای امروز باید شروع کنم نمیدونم اصلا چی دارم مینویسم فقط میخوام بنویسم تاشاید اروم شم  به قول خودت من همچتو قبول کردم باید کنار بیام باهمه چیت ولی این واقعا نمیکنجه تو مخم تو مغزم ....چی بنویسم اخه همه کلماتو قاطی کردم نمیشه از حسم بگم شاید نتونی بفهمی حسم چیه ولی حالم بده بددددددددتصورشم شاید نتونی کنی ک چه جوریم به این میگننرسیدن عشق یه طرفه نه اینکه منو دوستنداشته باشیا نه خب دوست داشتنیه هیچ وقت مقصد نداره شاید امروز تموم شه شاید فردا شاید دوماه شاید دوسال  ..... اخه چرا حالا تازه داشتیم روزای خوبمونو باهم میگذروندیم تازه روزای خوبمون اومده بود الان ک همچی خوبه یهو یه چیزی بیادو همه چی Love...ادامه مطلب

چندوقتيه زياد نميام دارم به خودم ياد ميدم كه به خاطراتمون فكر نكنم به بيرون رفتن وحرف زدن وراه رفتن نكاه كردن و پيام دادن و منتظر موندن بغل كردن و ... كار خيلي سخته بيشتر وقتا نشدنيه راهي كه انتخاب كرديم سخته دشواره بعضي جاهاش خنده داره بعضي جاهاش گريه دار البته من بيشتر اين راهو ميشينمو گريه ميكنم براي حرفاي كه بينمون ردو بدل شد شايد هر احساسي ك بينمون بود وجود نداشت فقط داشتيم تظاهر ميكرديم كه وجود داره ولي در اصل نبوده.....ذهنم درگير تمام حرفايي كه زديه خواستن و نخواستن ....يهويي ي اتفاق بيوفته بعد كلا قيد همچيو بزني چه جوريه واقعا ....البته حق داري بهت حق ميدم خيلي فرصت دادي مقصر خودمم تو هيچ كناهي نداري همه اشتباهت زير سر خودمه ...چه ميشه كرد تو انتخاب كردي .... اگه يه هفته بتوني بهم فكرنكني پس علاقه اي نيست ...اصرار زيادي درست نيست تورو با دلت ميخوام نه فقط جسمت كنارم باشه هرچي بود تموم شد مثل يه خواب طولاني عميق ديگه از خواب بيدار شدم تصميمم جديه كسي ك رفت رفته ..... به خودت مغرور نباش  مثل چيزهايي ك ندارم  بدون توهم ميشود زندگي كرد......كافيس اراده اي قوي داشته باشي .....   Love...ادامه مطلب

اين چندوقت بهت فكر نميكردم 
دوستت ندارم
نميخوامت
خودت خواستي كه به تنهايي عادت كنم
تموم شد همچي .....................................

 

---

 

Love...